خــــــدا کنه که حسرت ِ خوشی به قلبت بمونه
یه بی وفـــا مثل ِ خودت ریشه هاتو بخـُشکونه
یکی باشه که هر نفس آتیش به جـونت بـِـزنه
بهت خیانت بـُکنه زخم زبونت بزنه
کاشکی اونم بدونه که خوبی بهت نیومده
این همه خوبی آخـرش چی به سر من اومده
پشته سرت هر جا بری نفرین ِ من براهته
به اون چشه دربـِدرت به اون دل ِ سیاهته
همین قدم که خواستمت از سرتم زیادیه
فکر نکنی تو قلب ِ من یه لحظه از تو یادیه
خیال نکن به یادتم بدون که مـُردی تو دلم
خودت می دونی جای عشق نفرت و کاشتی تو دلم
واسه همیشه از دلم دیگه می زارمت کنار
تموم بی وفای هات از تو بمون یادگار
حالا که میری به نظرم پشت ِ سرت رو هم ببین
ببین که تنها نمیشم تنها تو باختی نازنین
الهی هرکی که رسـیــد پا روی قلبت بزاره
هر چی که با من می کنی یه روز به روزت بیاره
آهای رفیق نیمه راه ای تو که تنهای میری
فقط یه نفرین می کنم تو اوج غربت بمیری
فراموشم نکنید چون از فراموش شدن بیمناکم
همیشه دل تان آبی ، روح تان سبز ، و عشق تان سرخ ِ آتشین باشد
اونیکه اونقدر تنهاست که تنهایی از روش خجالت می کشه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ